تولد عشقم
یک سال از بهترین سال های عمرم گذشت. سالی که پر از تجربه های شیرین و تکرار نشدنی بود.
پسر نازم تولدت مبارک.
برای هزارمین بار خدا رو شکر میکنم که من و بابایی رو لایق دونست و تو رو بهمون هدیه داد. از ته قلبم آرزو میکنم همیشه خوشبخت و شاد باشی و سلامت.
پسرم به خاطر اینکه ما تهران تنها زندگی می کنیم قرار بود امسال تولد نگیریم و فقط کیک بخریم و بریم اتلیه و بعدشم بریم رستوران. اما دوهفته قبل تولد یه دفعه تصمیممون عوض شد و بابایی گفت میریم یزد (پیش مامان جون و باباجون بابایی) تولد میگیریم .
با مامان جون اینا هماهنگ کردیم و اونا هم کلی خوشحال شدن و همه چی رو تدارک دیدن. تولدت رو عید فطر گرفتیم و همه چی خوب برگزار شد و واقعا باید از مامان جون و باباجون تشکر کنم که انقدر زحمت کشیدن.
راستی یک هفته قبل از تولدت هم من و شما با هم رفتیم شیراز پیش مامان جون و باباجون من. اونجا هم یه تولد دیگه واست گرفتیم که اونم خیلی خوب بود و خوش گذشت فقط جای بابایی خالی بود.دست مامان جون و باباجون واقعا درد نکنه.
اینم چندتا عکس از تولدت(یزد)
تزیینات تولد
میوه
کیک تولد
پرهام جونم( یه لحظه هم نذاشت کلاه رو سرش بمونه)
میزشام(ته چین. لازانیا. کشک بادمجان . الویه )
دسر(ژله و شکلات کارامل و سالادفصل)
اینم پرهام و کادوهاش
متاسفانه تولدی که شیراز گرفتیم دوربین همراهم نبود و فقط چندتا عکس با موبایل گرفتم که کیفیت خیلی خوب نبود اما تو پست بعدی میزارمشون.
دست همگی درد نکنه یک دنیا ممنوووووووووون