بدون عنوان
امروز داشتم عکسهایت را نگاه می کردم . باورم نمی شود چقدر بزرگ شده ای . چه زود گذشت روزهایی که بهترین روزهای زندگیم بود و من آنگونه که باید قدرش را ندانستم. نباید فراموش کنم هیچ کدام این لحظه هارا . حتی عطر تنت هم باید خوب ملکه ذهنم شود . دیگر تکرار نخواهند شد و یقین دارم روزی دلم برای این روزهایت تنگ می شود و اشک میریزم. از فردا بیشتر و بهتر تماشایت می کنم. دوستت دارم ...
نویسنده :
مامانی و بابایی
23:30