پرهامپرهام، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 29 روز سن داره

نفس مامان و بابا

دومين دندون پرهام جونم

دومين دندون پسرم  با فاصله 8 روز از دندون قبلي در اوووووووووووومد. هوراااااااااااااااااااااااااااااااااااااا اين عكس رو با هزااااار بدبختي ازدندونات گرفتم عزيزم.       ...
3 بهمن 1391

بدون عنوان

هوراااااااااااااااا پرهام جونم توي 5 ماه و 10 روزگي (91/10/29 )واسه اولين بار خودش تنهايي نشست. الهي من قربونت برم كه انقدر پسر زرنگي هستييييييي. ...
1 بهمن 1391

بدون عنوان

هوراااااااااااااااااااااااااااااا اولين دندون پرهام توي 5ماه و 4روزگي در اومد. ( 91/10/23  ) مبارک باشه عزیززززززززززززززززززززززززززززم               ...
29 دی 1391

آدم کوچولوی من

پسرم چند روز پیش داشتم لباساتو عوض می کردم که یهو دوتا چیز خوشگل کشف کردم. یه خال کوچولو رو دست چپت یه دونه هم روی رون پای چپ. واااااااااااااای نمی دونی چقدر دوسشون دارم همش دارم بوسشون می کنم.   بقیه عکسا توی ادامه مطلب هست   قربون دست کوچولوت برم که گذاشتی سر زانوت و داری به افق های دور نگاه می کنی چقدر وقتی دیدم این شکلی سرتو گذاشی رو شونه عروسکت قربون صدقت رفتم. دوست دارم آدم کوچولوی مامان ...
11 دی 1391

عکس های آتلیه سها

گل پسرم روز 91/09/29 با بابایی رفتیم آتلیه سها. من خیلی نگران بودم که اونجا بی تابی کنی و خوابت بگیره آخه اون روز هر کاری کردم از صبح نمی خوابیدی و حسابی خسته بودی . اما خدارو شکر اونجا پسر خوبی بودی و همه عکسا رو توی 20 دقیقه انداختن. الهی مامان قربونت بره که هر جا میریم آبرو داری می کنی . با بابایی قرار گذاشته بودیم که وقتی رفتیم آتلیه فقط 2تا عکس بگیریم . چونکه شما هنوز نمی شینی و احتمالا عکسا یکنواخت می شه.  ولی وقتی خانمه اومد ازت عکس گرفت من و بابایی طبق معمول تحت تاثیر جو قرار گرفتیم و تصمیم گرفتیم عکسای بیشتری بگیریم . می بینی من و بابا چقدر دوست داریم نفسم؟؟؟؟؟ ...
5 دی 1391

بدون عنوان

پسر نارم  پارسال 25آذر بود که رفتم آزمایشگاه و تست بارداری دادم. خیلی مطمئن نبودم که باردار هستم. یعنی فکر نمی کردم که با این سرعت اومده باشی توشکم مامانی. هیچ وقت یادم نمیره که وقتی به بابایی گفتم اصلا باورش نمی شد. هی بهم می گفت داری شوخی می کنی . به این سرعت یک سال از باهم بودنمون گذشت عزیزم.  تو این یک سال هیچ وقت منو اذیت نکردی . حتی وقتی هم تو شکمم بودی پسر خیلی آرومی بودی. امیدوارم منم بتونم  مامان خوبی واست باشم نفسم.   ...
25 آذر 1391